معنی صدای هشدار دهنده
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آژیر، آگهی، اخطار
فارسی به انگلیسی
Alarm, Alert, Caution, Caveat, Exhortation, Eye-Opener, Lookout, Warning, Notice, Portent
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Alarm (m), Alarm, Alarmieren, Beunruhigung (f), Fehlersignal (n), Warnung [noun]
فرهنگ عمید
واژه پیشنهادی
تنبیه
لغت نامه دهخدا
دهنده. [دَ هََ دَ / دِ] (نف) که چیزی را دهد. آنکه چیزی را به کسی بدهد. آنچه دهد. مقابل گیرنده، دستگاه دهنده. مقابل دستگاه گیرنده در برق و جز آن. (یادداشت مؤلف). || عطاکننده. (ناظم الاطباء). معطی. باذل. بخشنده. (یادداشت مؤلف). معطیه. (از منتهی الارب):
نیل دهنده تویی به گاه عطیت
پیل دمنده به گاه کینه گزاری.
رودکی.
- دهنده ٔ بی منت، خدای تعالی. (یادداشت مؤلف).
|| زن فاحشه و قحبه. (ناظم الاطباء).
دهنده. [دَ هََ دِه ْ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن. واقع در 4/5هزارگزی شمال صومعه سرا متصل به راه فرعی اتومبیل رو کسما به کله سر. دارای 286 تن سکنه. آب آن ازرودخانه ٔ ماسوله. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
فرهنگ فارسی هوشیار
مولش دهنده زنهار دهنده
معادل ابجد
683